ارسال
شده توسط قرآن و عترت در 88/2/10 10:0 عصر
تو مستی و مستانه می خواهمت
تو جـانی و جـانانه می خواهمت
ترا من به اندازه ی یک غـزل
عمیق و صمیمانه می خواهمت
به اندازه ی یک امام غریب
غریبـا! غریبـانه می خواهمت
بدانند بگذار مردم ! به گور!
من پیر فرزانه می خواهمت
کمی گوش کن ! حرف مردان یکی است
ترا مرد و مردانه می خواهمت
ببین! پاک دیوانه ام کرده ای !
به والله ! دیوانه می خواهمت
پرسـتار دلـهـای بیـچارگان
پریچهر حنانه می خواهمت
بـه « کیوان » رسـاندی فغان مرا
به ساقی ی میخانه می خواهمت