تو مستی و مستانه می خواهمت

تو  جـانی و  جـانانه می خواهمت

ترا من  به اندازه ی  یک غـزل

عمیق و صمیمانه می خواهمت 

به اندازه ی  یک  امام  غریب

غریبـا!  غریبـانه می خواهمت

بدانند بگذار مردم !   به گور!

من پیر فرزانه می خواهمت

کمی گوش کن ! حرف مردان یکی است

ترا مرد و مردانه می خواهمت

ببین!  پاک دیوانه ام کرده ای !

به والله ! دیوانه می خواهمت

پرسـتار  دلـهـای   بیـچارگان

پریچهر حنانه  می خواهمت

بـه « کیوان » رسـاندی فغان مرا

به ساقی ی میخانه می خواهمت