با نام و برای خشنودی پروردگار

اى مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگى بر

 دیگران فضیلت بخشیده است، به ما ارزانى داشت علم، بردبارى، سخاوت،

فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را، و ما را بر دیگران برترى داد به اینکه

پیامبر بزرگ اسلام، صدیق (امیر المؤمنین على علیه السلام)، جعفر طیار، شیر خدا

 و شیر رسول خدا صلى الله علیه و آله (حمزه)، و امام حسن و امام حسین علیه السلام

 دو فرزند بزرگوار رسول اکرم صلى الله علیه و آله را از ما قرار داد .

 (با این معرفى کوتاه) هر کس مرا شناخت که شناخت، و براى آنان که مرا

نشناختند با معرفى پدران و خاندانم خود را به آنان مى‏شناسانم.

اى مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسى هستم

که حجر الاسود را با رداى خود حمل و در جاى خود نصب فرمود، من فرزند بهترین طواف

 و سعى کنندگانم، من فرزند بهترین حج کنندگان و تلبیه گویان هستم،

 من فرزند آنم که بر براق سوار شد، من فرزند پیامبرى هستم که در یک شب

از مسجد الحرام به مسجد الاقصى سیر کرد، من فرزند آنم که جبرئیل او را

 به سدرة المنتهى برد و به مقام قرب ربوبى و نزدیکترین جایگاه‏مقام بارى تعالى رسید،

 من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد، من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ

به او وحى کرد، من فرزند محمد مصطفى و على مرتضایم، من فرزند کسى هستم

 که بینى گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار کردند.

من پسر آن کسى هستم که برابر پیامبر با دو شمشیر و با دو نیزه مى‏رزمید،

 و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد، و در بدر و حنین با کافران جنگید، و به

اندازه چشم بر هم زدنى به خدا کفر نورزید، من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبیا و

 از بین برنده مشرکان و امیر مسلمانان و فروغ جهادگران و زینت عبادت کنندگان

 و افتخار گریه کنندگانم، من فرزند بردبارترین بردباران و افضل نمازگزاران از

اهل بیت پیامبر هستم، من پسر آنم که جبرئیل او را تأیید و میکائیل او را

 یارى کرد، من فرزند آنم که از حرم مسلمانان حمایت فرمود و با مارقین و

 ناکثین و قاسطین جنگید و با دشمنانش مبارزه کرد، من فرزند بهترین قریشم،

 من پسر اولین کسى هستم از مؤمنین که دعوت خدا و پیامبر را پذیرفت،

 من پسر اول سبقت گیرنده‏اى در ایمان و شکننده کمر متجاوزان و از میان

برنده مشرکانم، من فرزند آنم که به مثابه تیرى از تیرهاى خدا براى منافقان

 و زبان حکمت عباد خداوند و یارى کننده دین خدا و ولى امر او، و بوستان

حکمت خدا و حامل علم الهى بود.

او جوانمرد، سخاوتمند، نیکوچهره، جامع خیرها، سید، بزرگوار، ابطحى، راضى

 به خواست خدا، پیشگام در مشکلات، شکیبا، دائما روزه‏دار، پاکیزه از هر

 آلودگى و بسیار نمازگزار بود . او رشته اصلاب دشمنان خود را از هم

 گسیخت و شیرازه احزاب کفر را از هم پاشید. او داراى قلبى ثابت و قوى و

 اراده‏اى محکم و استوار و عزمى راسخ بود وهمانند شیرى شجاع که

وقتى نیزه‏ها در جنگ به هم در مى‏آمیخت آنها را همانند آسیا خرد و

نرم و بسان باد آنها را پراکنده مى‏ساخت. او شیر حجاز و آقا و بزرگ عراق است

 که مکى و مدنى و خیفى و عقبى و بدرى و احدى و شجرى و مهاجرىاست،

که در همه این صحنه‏ها حضور داشت.او سید عرب است و شیر میدان نبرد

 و وارث دو مشعر ، و پدر دو فرزند: حسن و حسین. آرى او، همان او

 (که این صفات و ویژگیهاى ارزنده مختص اوست) جدم على بن ابى طالب است .

آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوى بانوان جهانم.و آنقدر به این حماسه

 مفاخره آمیز ادامه داد که شیون مردم به گریه بلند شد! یزید بیمناک شد و براى

 آنکه مبادا انقلابى صورت پذیرد به مؤذن دستور داد تا اذان گوید تا بلکه امام سجاد

 علیه السلام را به این نیرنگ ساکت کند! ! مؤذن برخاست و اذان را آغاز کرد،

 همین که گفت: الله اکبر، امام سجاد علیه السلام فرمود : چیزى بزرگتر

از خداوند وجود ندارد. و چون گفت: اشهد ان لا اله الا الله، امام علیه السلام فرمود:

موى و پوست و گوشت و خونم به یکتائى خدا گواهى مى‏دهد. و هنگامى

 که گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام علیه السلام به جانب یزید

 روى کرد و فرمود: این محمد که نامش برده شد،

آیا جد من است و یا جد تو؟ !

اگر ادعا کنى که جد توست پس دروغ گفتى و کافر شدى، و اگر جد من است

چرا خاندان او را کشتى و آنان را از دم شمشیر گذراندى؟ !

سپس مؤذن بقیه اذان را گفت و یزید پیش آمد و نماز ظهر را گزارد