در باور عامه بهشت یعنی جائی که دیگه نه زحمتی هست و نه نیاز به تزکیه و رشد درونی

فکر می کنند که بعد ازمردن دو تا بال در می آرند و با یه رهنمای اختصاصی می رند ته بهشت و روی تخت پادشاهی می شینند و میلیارد میلیارد فرشته و زنهای زیبا میان در خدمتش تا چپ و راست بهش انواع سرویسها رو بدند !

نه عزیزان این خبرها نیست، در همه ادیان هم دیدید گفته شده بهشت لایه های مختلف داره و لایه های بالاتر مخصوص انسانهای خدائی هست !

شاید بگید خب تو بهشت هم که تبعیضه ! جاهی بهتر قبلا پر شده !

نه عزیز بهشت هم نتیجه تلاش های اکنون من و شماست !

من و شمائی که هنوز ارزش اکنون و نعمت زیستن و زنده بودن رو نمی دونیم و در جهت نابودی هستی و خوبی ها گام بر می داریم، آیا این درسته پس از مردن دو تا بال بهمون بدن بریم طبقه آخر بهشت؟!

نه دنیا بی صاحب نیست، هر کسی تلاش کرد جایگاه بهتری می گیره.

این شمائید که جایگاه آینده تون رو اختیار می کنید و کارها و اندیشه ها و عملکردهای اکنون شماست که انرژی می سازه !

در روایات دینی هم می بینیم که انسان پس از هر کار خوب برای خودش توی دنیای دیگه آجر بهشتی می فرسته.

که البته این یک مثال بصورت مادی که قابل درک برای نظام مادی گرایانه ذهن هست زده شده  که برای انسان قابل درک و هضم باشه . وگرنه بهشت که اینجور چیزها رو نداره.

در واقع بهشت هیچ جائی تو آسمون نیست، بهشت ارتقا دید درون ماست.

همه ما می دونیم الان که تو زمین این کره خاکی و مادی هستیم، هیچ چیز حقیقت نیست.

یعنی به بیان دیگه اشیاء رو ما اونطور که چشم و ذهنمون تفسیر می کنه می بینیم، نه اونطوری که هستند !

برای مثال. به عکس پائین نگاه کنید . دایره های رنگی رو میبینید؟ هیچ رنگی جز صورتی وجود نداره . خب حالا کمی به علامت مثبت وسط صفحه نگاه کنید. در کمال تعجب خواهید دید که رنگ سبز اضافه می شه. در حالی که به هیچ عنوان رنگ سبزی در این عکس وجود نداره !

zehn.jpg


خب کمی بیشتر به + وسط صفحه توجه کنید. خواهید دید که نقاط صورتی هم ناپدید می شند !

بگذارید ساده بگم. در بیرون از ما هیچ چیزی وجود نداره. حقیقت درون ماست. خدا و شیطان درون ماست و این انتخاب آگاهانه بین راه خدا یا راه شیطان رشد یا پستی رو برای ما حاصل می کنه که اگه راه عشق رو بریم به بعدی از سطح ارتقای درونی خواهیم رسید که به قبل از آفرینش می رسیم و با آفریینده یکی خواهیم شد و اون یعنی بهشت !

 

بهشت یه دنیای دیگه نیست، بهشت بعد های مختلف همین دنیاست که ما با رشد درونی قادر به دیدن و زندگی کردن در اون هستیم

در بعد اکنون زمان و مکان و ماده ما رو محصور کردند، همونطور که در گذشته چیزهای بیشتری ما رو محدود کرده بودند و زبان نداشتیم تا خواسته هامون رو بگیم، درکی نداشتیم تا آرزو کنیم و ...

و لطف این خدای بزرگ بود که با دلسوزی راه تکامل رو برای ما هموار کرد تا انسان شدیم.

انسان همیشه بوده حتی قبل از آدم شدن !

می دونیم که خداوند وقتی انسان رو از خاک آفرید گفت از روح خودم بهش دمیدم !

و نهایتا خاک نابود می شه اما آدم همونه و باقیه !

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

پس خدا از چیزی به وجود انسان داد که همیشه بوده، پس انسان مال قبل از آفرینش و بوده در ازل و خواهد بود در ابد .

اما باید تلاش کنه تا به قبل از آفرینشش یعنی یکی شدن با هستی و ارتقاء پیدا کنه از موجود به وجود.

از زندگی کردن به زندگی دادن برسه و این جز عشق و آگاهی و ارتقای درون ممکن نیست

شناخت خود (خودآ= خدا) لازمه رشد و رفتن به بعد های برتر هستی هست، وگرنه شاید اونقدر بدی کنیم که پرت بشیم به دنیاهای پست تر .

در پایان خلاصه برداشت بهشت رو تعریف می کنم، گرچه شاید کمی تخصصی اما به زبان عامیانه می گم

در واقع بهشت یک ارتقاء و رشد دید درونی نسبت به خود هست که خودشناسی حاصل بشه و به عدم بازگرده .

یعنی به قبل از آفرینش ( ترکیب شدن روح پاک با ماده که جسم پست هست)

و در واقع وقتی چنین ارتقائی صورت بگیره به بعدی از هستی می رسیم که بی زمانی و بی مکانی هست.

دیگه هیچ بعدی، هیچ مرگی، هیچ بدی و زشتی، هیچ محدودیتی ، هیچ ناراحتی، هیچ سیاست بازی، هیچ بیماری، هیچ غصه ای وجود نداره. دیروز و امروز و فردا وجود نداره. زمان معنی نداره و مکان هم همینطور.

انسان از مرحله موجود به وجود (سرشت خودش) باز می گرده و می شه خود خدا .

در این مرحله انسان از بعد بازی انرژی ها و همه مجاز ها رها می شه.

اندیشیدن برابره با شدن. خشم معنا نداره. هدف فقط کمک کردن موجودات دیگه برای رشده

هیچ خشمی وجود نداره و هر چی هست عشقه و عشقه و عشق

عشقی بدون حساب و کتاب و بدون گزینش خوبی و بدی

عشقی بدون حد و مرز به هر موجودی

عشقی از روی نیازدرون نه سیاست !

عشقی با تمام وجود ...