سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چاق ولاغر

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/11/20 10:6 صبح

درزمان موسی ابن عمران دومرددرزندان بودندکه یکی چاق ودیگری لاغربود.
 حضرت موسی (ع) گفت:چراتوچاق هستی؟گفت:چون به خداامیدوحسن ظن دارم.

 ازدیگری پرسید:چرالاغرهستی؟گفت:به خاطر ترسی که ازخدا دارم.

موسی (ع)دستهایش رابه سوی آسمان بلند کرد وگفت:خدایا!کدام یک ازاین دونزد تو محبوب ترند؟

 نداآمد:آن که به رحمت من حسن ظن دارد.     بحارالانوار،ج70،ص395

  وروایت شده است که حضرت داود (ع) فرموده است:

«یارَبِّ ماآمَنَ بِکَ مَن عَرَفَکَ فَلَم یُحسِنِ الظَنَّ بِِکَ»

پروردگارا!به توایمان نیاورده است کسی که توراشناخته وبه توحسن ظن ندارد. 

 


از شاهنامه عاشورا

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/11/3 3:42 عصر

 

 

 

با نام و برای خشنودی پروردگار

اى مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگى بر

 دیگران فضیلت بخشیده است، به ما ارزانى داشت علم، بردبارى، سخاوت،

فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را، و ما را بر دیگران برترى داد به اینکه

پیامبر بزرگ اسلام، صدیق (امیر المؤمنین على علیه السلام)، جعفر طیار، شیر خدا

 و شیر رسول خدا صلى الله علیه و آله (حمزه)، و امام حسن و امام حسین علیه السلام

 دو فرزند بزرگوار رسول اکرم صلى الله علیه و آله را از ما قرار داد .

 (با این معرفى کوتاه) هر کس مرا شناخت که شناخت، و براى آنان که مرا

نشناختند با معرفى پدران و خاندانم خود را به آنان مى‏شناسانم.

اى مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسى هستم

که حجر الاسود را با رداى خود حمل و در جاى خود نصب فرمود، من فرزند بهترین طواف

 و سعى کنندگانم، من فرزند بهترین حج کنندگان و تلبیه گویان هستم،

 من فرزند آنم که بر براق سوار شد، من فرزند پیامبرى هستم که در یک شب

از مسجد الحرام به مسجد الاقصى سیر کرد، من فرزند آنم که جبرئیل او را

 به سدرة المنتهى برد و به مقام قرب ربوبى و نزدیکترین جایگاه‏مقام بارى تعالى رسید،

 من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد، من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ

به او وحى کرد، من فرزند محمد مصطفى و على مرتضایم، من فرزند کسى هستم

 که بینى گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار کردند.

من پسر آن کسى هستم که برابر پیامبر با دو شمشیر و با دو نیزه مى‏رزمید،

 و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد، و در بدر و حنین با کافران جنگید، و به

اندازه چشم بر هم زدنى به خدا کفر نورزید، من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبیا و

 از بین برنده مشرکان و امیر مسلمانان و فروغ جهادگران و زینت عبادت کنندگان

 و افتخار گریه کنندگانم، من فرزند بردبارترین بردباران و افضل نمازگزاران از

اهل بیت پیامبر هستم، من پسر آنم که جبرئیل او را تأیید و میکائیل او را

 یارى کرد، من فرزند آنم که از حرم مسلمانان حمایت فرمود و با مارقین و

 ناکثین و قاسطین جنگید و با دشمنانش مبارزه کرد، من فرزند بهترین قریشم،

 من پسر اولین کسى هستم از مؤمنین که دعوت خدا و پیامبر را پذیرفت،

 من پسر اول سبقت گیرنده‏اى در ایمان و شکننده کمر متجاوزان و از میان

برنده مشرکانم، من فرزند آنم که به مثابه تیرى از تیرهاى خدا براى منافقان

 و زبان حکمت عباد خداوند و یارى کننده دین خدا و ولى امر او، و بوستان

حکمت خدا و حامل علم الهى بود.

او جوانمرد، سخاوتمند، نیکوچهره، جامع خیرها، سید، بزرگوار، ابطحى، راضى

 به خواست خدا، پیشگام در مشکلات، شکیبا، دائما روزه‏دار، پاکیزه از هر

 آلودگى و بسیار نمازگزار بود . او رشته اصلاب دشمنان خود را از هم

 گسیخت و شیرازه احزاب کفر را از هم پاشید. او داراى قلبى ثابت و قوى و

 اراده‏اى محکم و استوار و عزمى راسخ بود وهمانند شیرى شجاع که

وقتى نیزه‏ها در جنگ به هم در مى‏آمیخت آنها را همانند آسیا خرد و

نرم و بسان باد آنها را پراکنده مى‏ساخت. او شیر حجاز و آقا و بزرگ عراق است

 که مکى و مدنى و خیفى و عقبى و بدرى و احدى و شجرى و مهاجرىاست،

که در همه این صحنه‏ها حضور داشت.او سید عرب است و شیر میدان نبرد

 و وارث دو مشعر ، و پدر دو فرزند: حسن و حسین. آرى او، همان او

 (که این صفات و ویژگیهاى ارزنده مختص اوست) جدم على بن ابى طالب است .

آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوى بانوان جهانم.و آنقدر به این حماسه

 مفاخره آمیز ادامه داد که شیون مردم به گریه بلند شد! یزید بیمناک شد و براى

 آنکه مبادا انقلابى صورت پذیرد به مؤذن دستور داد تا اذان گوید تا بلکه امام سجاد

 علیه السلام را به این نیرنگ ساکت کند! ! مؤذن برخاست و اذان را آغاز کرد،

 همین که گفت: الله اکبر، امام سجاد علیه السلام فرمود : چیزى بزرگتر

از خداوند وجود ندارد. و چون گفت: اشهد ان لا اله الا الله، امام علیه السلام فرمود:

موى و پوست و گوشت و خونم به یکتائى خدا گواهى مى‏دهد. و هنگامى

 که گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام علیه السلام به جانب یزید

 روى کرد و فرمود: این محمد که نامش برده شد،

آیا جد من است و یا جد تو؟ !

اگر ادعا کنى که جد توست پس دروغ گفتى و کافر شدى، و اگر جد من است

چرا خاندان او را کشتى و آنان را از دم شمشیر گذراندى؟ !

سپس مؤذن بقیه اذان را گفت و یزید پیش آمد و نماز ظهر را گزارد


برآورده شدن دعا

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/10/20 12:0 صبح

عابدی از بنی اسرائیل سه سال پیوسته دعا می‎کرد تا خداوند به او پسری عنایت کند، ولی دعایش مستجاب نمی‎شد، روزی در ضمن مناجات عرض کرد:
«یا رب اَبَعیدُ انا منک تَسْمَعنی اَمْ قَریب فلا تجیبنی»
خدایا! آیا من از تو دورم که سخنم را نمی‎شنوی یا تو نزدیکی ولی جوابم را نمی‎دهی.
در خواب به او گفتند: مدّت سه سال است خدای را با زبانی که به فحش و ناسزا عادت کرده و قلبی آلوده به ستم و نیّت دروغی می‎خوانی، اگر می‎خواهی دعایت مستجاب شود فحش و ناسزا را رها کن و از خدا بترس، قلبت را از آلودگی پاک کن و نیّت خود را نیز نیکو گردان.
ای عمر به بد تباه کردی وی نامه خود سیاه کردی
بیدار نمی‎شوی ز غفلت هشیار نمی‎شوی ز سکرت
گوئی ز خدا خبر نداری وز روز جزا خبر نداری
بس عاصی و دل سیاه گشتی غرق بحر گناه گشتی
یک لحظه بفکر خویشتن آی چشمی ز درون جانت بگشای
بنگر نیکو که در چه کاری افتاده، پیاده یا سواری

توبه پذیر مهربان

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/10/17 12:0 صبح

حضرت موسی در کوه طور در مناجات خود عرض کرد: یا اله العالمین (ای خدای جهانیان) جواب آمد لبیک (یعنی ندای تو را پذیرفتم) سپس عرض ‍ کرد: یا اله المطیعین (ای خدا اطاعت کنندگان) جواب شنید لبیک، سپس ‍ عرض کرد: یا اله العاصین (ای خدای گنهکاران)، این دفعه سه بار شنید لبیک،لبیک؛ لبیک . موسی عرض کرد: حکمتش چیست که این دفعه سه بار شنیدم که فرمودی لبیک، به او خطاب شد: عارفان به معرفت خود، و نیکوکاران به کار نیک خود، و مطیعان به اطاعت خود، اعتماد دارند، ولی گنهکاران، جز به فضل من، پناهی ندارند، اگر از درگاه من ناامید گردند، به درگاه چه کسی پناه ببرند.
داستانها و پندها, ج1/ مصطفی زمانی وجدانی


راه های نابودی شیطان

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/10/15 12:0 صبح

روزی پیامبر اکرم (ص) از راهی عبور می کردند،

 در اثنای راه شیطان را دیدند که خیلی ضعیف و لاغر شده است.

از او پرسیدند: چرا به این روز افتاده ای؟!

گفت: از دست امت تو رنج می برم و در زحمت بسیار هستم...

پیامبر(ص) فرمودند: مگر امت من با تو چه کرده اند؟

گفت: امت شما 6 خصلت دارند که من طاقت دیدن و عمل این

خصائص را ندارم.

اول: این که هر وقت به هم می رسند سلام می کنند.

دوم: با هم مصافحه می کنند.

سوم: استغفار از گناهان می کنند.

چهارم: هر کاری می خواهند انجام دهند می گویند: انشاءالله.

پنجم: تا نام شما را می شنوند صــــــــلوات می فرستند.

ششم: ابتدای هر کاری «بسم الله الرحمن الرحیم» می گویند.

کامیاب باشید


عذاب افراد نا صالح

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/10/12 12:0 صبح

با عرض سلام

خداوند به حضرت شعیب وحی کرد که من از قوم تو چهار هزار نفر ازافراد ناصالح  و شصت هزار نفر از صالح آن را عذاب خواهم داد .

شعیب عرض کرد : خداوندا ! ناصالح ها را عذاب می دهی مانعی ندارد ؛ زیرا مستحق کیفرند ؛ ولی خوبان را چرا عذاب می کنی ؟؟

وحی آمد : چون آنها از اهل معصیت  تملق می گویند و از اعمال آنها اظهار خشم نمی کنند

(کلیات حدیث قدسی ، ص 61)


شناخت نامه خدا

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/10/9 12:0 صبح

                                         شناختنامه خدا

                                                         الله

بنام خدا

سلام

* بهترین دوست، خداست، او آن قدر خوب است که اگر یک گل به او تقدیم کنید دسته گلی تقدیمتان می کند و خوب تر از آن است که اگر دسته گلی به آب دادیم، دسته گل هایش را پس بگیرد.

* اگر پیام خدا رو خوب دریافت نکردید، به «فرستنده ها» دست نزنید، «گیرنده ها» را تنظیم کنید.

خدا بی گناه است در پروند? نگاهتان تجدید نظر کنید.

* خداوند، گوش ها و چشم ها را در سر قرار داده است تا تنها سخنان و صحنه های بالا و والا را جست و جو کنیم.

* خود را ارزان نفروشیم، در فروشگاه بزرگ هستی روی قلب انسان نوشته اند: قیمت=خدا!

* این همه خود را تحقیر نکنید، خداوند پس از ساختن شما به خود تبریک گفت.

* وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است.

* یادمان باشد که خدا هیچ وقت ما را از یاد نبرده است.

* کسی که با خدا حرف نمی زند، صحبت کردن نمی داند.

* آنکه خدا را باور نکرده است، خود را انکار کرده است.

* کسی که با خدا قهر است، هرگز با خودش آشتی نمی کند.

* خدا بی گناه است در پروند? نگاهتان تجدید نظر کنید.

* آنکه  خدا را زندگیش سانسور کند همیشه دچار خود سانسوری خواهد بود.

* خدا از آنکه روزهایش بیهوده میگذرد، نمی گذرد.

* بیهوده گفته اند تنها «صداست» که می ماند، تنها «خداست» که می ماند.

* روزی که خدا همه چیز را قسمت کرد، خود را به خوبان بخشید.

* برای اثبات کوری کافیست که انسان چشم های نگران خدا نبیند.

* شکسته های دلت را به بازار خدا ببر، خدا، خود بهای شکسته دلان است

* به چشم های خود دروغ نگوییم، خدا دیدنی است.

* چشم هایی که خدا را نبینند، دو گودال مخوفند که بر صورت انسان دهن باز کرده اند.

* امروز از دیروز به مرگ نزدیک تریم به خدا چطور؟

*اگر از خدا بپرسید کیستی؟ در جواب «ما» را معرفی خواهد کرد! ما بهترین معرف خداییم، آیا اگر از ما بپرسند کیستی؟ خدا را معفی خواهیم کرد؟

* وقتی خدا هست هیچ دلیلی برای ناامیدی نیست.

* آسمان، چشم آبی خداست، نگران همیش? من و تو.

* خداوند سند آسمان را به نام کسانی که در زمین خانه ندارند امضا کرده است.


از سلمان فارسی یاد بگیریم

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/10/5 12:0 صبح

امام صادق (علیه السلام )فرمود :

روزی  اختلافی   بین سلمان فارسی و شخصی بوجودآمد  . آن مرد به سلمان گفت : تو کیستی ؟ سلمان پاسخ داد :  ابتدای افرینش من و تو از نطفه نجسی بوده و سرانجام هم مرداری گندیده خواهد بود . هرگاه روز رستاخیز شود و ترازوی عدل بنهند ، هر کس نیکش سنگین بود ، او شرافتمند است و هر کس اعمال نیکش اندک بود پست و بی ارزش .( اخلاق اسلامی شهید دستغیب نشر محراب  ص 44)

  


وقت پرواز است پرواز

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/10/4 4:12 عصر

من آسمانی بودم آسمانی ......وقت پرواز است ، پرواز

 

 

 

            holy-spirit-6.jpg                   

 

 

 

 

 من آسمانی بودم آسمانی

 حادثه ای مرا به زمین کشاند

دلتنگ پرواز شدم ، پرواز                             

از خدا خواستم که مرا پرواز بیاموزد

به من دو بال داد ،دوبال

یکی را عقل نامید و دیگری را دل

مرا پرواز داد ،پرواز

به هرکجا پر کشیدم خسته و تنها

با اندیشه ودل

از او پرسیدم به کجا باید شد

گفت بسوی من ، وکجا بهتر از من

بال زنان و شادان پرسیدم

مگر میشود ،آخر چگونه

گفت رسولی می فرستمت

نامه ای میدهمت

رسولم را گرامی دار

راه نشانت میدهد

طریق پرواز بسوی ما در نامه است

نامه را عمل کن که مشتاق توایم ،مشتاق

حال ای پرندگان بیاید  تا پرواز کنیم پرواز

وقت پرواز است پرواز

 

ImagehostingbyTinyPicImagehostingbyTinyPicImagehostingbyTinyPic

 

                                                                    

 

 

مژده  به پرندگانی که می خواهند از روزمره گی به تعالی برسند و ما تورا ای سبکبال دعوت به پرواز میکنیم بیا تا باهم پروازی زیبا به سوی روشنایی ها داشته باشیم بسوی نور بیا تا باهم از این ظلمتکده نفس از تاریکیهای خودخواهی و رخوت بسوی نور پرواز کنیم  و با عمل به نامه محبوب به قران کریم ره هدایت ورستگاری بپیماییم

 

                                                               161_2107.jpg 

     

                                  13.gif


امام محمد باقر (ع)

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/9/26 12:0 صبح

مسموم شدن امام باقر(علیه السلام)
آنچه مسلم است این است که امام باقر( علیه السلام) با طرح مرموز ومخفیانه هشام بن عبدالملک ، مسموم شد وبه شهادت رسید، ولی عامل وچگونگی آن به روشنی مشخص نیست .
بعضی می نویسند: ابراهیم بن ولید بن یزید بن عبدالملک ( پسر برادر زاده هشام) آن حضرت را مسموم کرد مناقب ابن شهر آشوب ج4 ، ص210 "));"> 
وبعضی می نویسند : زید بن حسن به دستورهشام ، زهر را به زین اسب مالید واسب را به حضور امام باقر( علیه السلام) آورد، واصرار کرد که آن حضرت برآن سوار گردد ، آن حضرت ناگزیر بر آن سوار شد وآن زهر دربدن او اثر کرد ، به گونه ای که رانهایش متورم شد وسه روز به سختی در بستر بیماری افتاد وسرانجام به شهادت رسید .
آن حضرت ساعات آخر عمر  خود را با کفنهایی که  که باآن احرام بجا آورده بود مشخص نمود الخرائج راوندی ص 230 "));"> 
ازکف برفت صبر و نماندش دگر قرار
دین شد تهی زمخزن اسرارکردگار
ازضعف برجبین منیرش عرق نشست
ارکان پنجمین امامت زهم شکست
گاهی زبان به ذکر حق وگه شدی به هوش
ازدل کشیده آه شرربار وشد خموش

امام باقر (علیه السلام) در بستر بیماری
کلینی به سند صحیح جماعتی ازجمله شهید ثانی درکتاب بدایه اینطور آورده اند : آن حدیثی که سلسله سندش بوسیله روات عادل دوازده امامی که درجمیع طبقات سلسله سند فراوان باشند ، به معصوم (علیه السلام) متصل باشد "));"> اززراره روایت کرده است که گفت روزی از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) شنیدم که فرمود :
درخواب دیدم که برسرکوهی ایستاده ام ومردم ازهرطرف آن کوه به سوی من بالا می آمدند چون مردم بسیاری دراطراف آن کوه جمع شدند به ناگاه کوه بلند شد ومردم ازهرطرف آن فرو می ریختند ، تا آنکه جماعتی برآن کوه باقی ماندند واین اتفاق پنج مرتبه تکرارشد ، گویا آن حضرت این خواب رابه وفات خود تعبیر فرموده بود ، که بعدازگذشت پنج شب ازاین خواب به رحمت ایزدی پیوستند .
درکافی وبصائر الدَّرجات وسایرکتابهای معتبرروایت کرده اند که حضرت امام صادق(علیه السلام) فرمود :
که پدرم بیماری سختی گرفته بود وبیشتر مردم ازبیماری حضرت ترسیدند واهل بیت آن حضرت را به گریه درآمدند که امام باقر(علیه السلام) فرمود :
من دراین بیماری ازدنیا نخواهم رفت زیرا دو نفر نزد من آمدند وبه من چنین خبردادند پس ازآن بیماری صحت یافت ومدتی وسالم بود .
وبرای من زمین را بشکاف وگود کن زیرا که من فربه هستم ودرزمین مدینه برای من نمی توان لحد ساخت .
علت فرمایش حضرت آن است که زمینهای مدینه سخت بودند به جای آنکه قبر را به اندازه قد متوسط انسان گود کنند ، معمولاً برای قبر درآن زمینها لحد درمی آوردند یعنی حفره ای به اندازه جسد دردیوار قبردرسمت قبله درست می کردند وچون امام صادق(علیه السلام) فربه وچاق بودند ودردیوار قبربه سختی جای می گرفتند ، لذا وصیت کردند که زمین را برای این امر گود نمایند تا ایشان به آسانی وبدون مشکل درقبر شریفشان جای گیرند .
پس گفتم : ای پدر بزرگوار من امروز تورا ازهمه وقت سالم تر می بینم وناراحتی درتو مشاهده نمی کنم حضرت فرمود : آن دونفر که درآن بیماری صحت وسلامت من راخبر دادند دراین بیماری به نزد من آمدند وگفتند : دراین مریضی به عالم آخرت رحلت می نمایی وبه روایت دیگری فرمود :
که ای فرزند ، مگر نشنیدی حضرت علی بن الحسین (علیهما السلام) من را ازپس دیوار ندا کرد که ای محمد بیا وزود باش که ما انتظار تورا می کشیم .
کلینی به سند حسن حدیثی که سندش ازسند صحیح پایین تراست وسلسله سندش بوسیله شخص دوازده امامی ممدوح با مدحی قابل قبول که بتوان به آن اعتماد کرد به معصوم حدیثی که سندش ازسند صحیح پایین تراست وسلسله سندش بوسیله شخص دوازده امامی ممدوح با مدحی قابل قبول که بتوان به آن اعتماد کرد به معصوم(علیه السلام) متصل باشد ،البته ، مدحی که ازاو به بدی یاد نکرده وحتی به عدالت او تصریح نشده باشد واورا عادل وثقه نخوانده باشند حال همه روات آن چنین باشند یا بعضی ازروات آن مثلاً یک نفر ازآنها امامی ممدوح غیرموثق باشد وبقیه راوی ها ازمردان صحیح وعادل وموثق باشند که باوجود همین یک فرد این روایت راحسن میگویند زیرا درسلسله سند روایت به فردی که ازحیث اعتبار پایین تر است توجه می کنند واورا ملاک قرار می دهند تااینکه سند را براساس آن نام گذاری کنند ."));"> روایت کرده است که حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) هشتصد درهم برای تعزیه وماتم خود وصیت فرمود .
وبه سند موثق حدیثی که سندش ازسند صحیح وحسن پایین تر است وسلسله سندش به معصوم (علیه السلام) متصل است وافراد راوی درهمه طبقات عادل هستند امایکی یا چندذ تا ازآنان شیعه دوازده امامی نیستند ویا از فرقه های مخالف امامیه اند که علمای رجالی آنها را توثیق کرده اند ودرنقل احادیث به جهت عدالت درفرقه ومذهب خود به آنها اعتماد کرده اند این سند را به خاطر همان یک یا چند نفر موثق می گویند."));"> ازحضرت امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است که پدرم گفت :
ای جعفر ازمال من برای ندبه کنندگان وقف کن که ده سال درمنی درموسم حج برمن ندبه وگریه کنند ورسم ماتم راتجدید نمایند وبرمظلومیت من زاری کنند .
کلینی به سند معتبر نیزروایت کرده است که چون امام محمد باقر(علیه السلام) به جهان باقی رحلت نمود ، حضرت امام صادق(علیه السلام) فرمود : که هرشب درحجره ای که آن حضرت درآن وفات یافته بود ، چراغ می افروختند .
شیخ عباس قمی میگویند : که درتاریخ وفات آن حضرت اختلافست و وفات ایشان درروز دوشنبه هفتم ذیحجه سال صدو چهاردهم به سن پنجاه وهفت سالگی درمدینه مشرفه اتفاق افتاد .
وفات ایشان درایام خلافت هشام بن عبدالملک بود وگفته شده که آن حضرت راابراهیم بن ولید بن عبدالملک بن مروان به زهر شهید کرده وشاید به امر هشام بوده است .
قبر مقدس آن حضرت به اتفاق همگی دربقیع ، کنار قبر پدر وعم بزرگوار خود ، حضرت امام حسن (علیه السلام) قرار دارد
.

 

 

 

 

 

 


<   <<   6   7   8      >