سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چاق ولاغر

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/11/20 10:6 صبح

درزمان موسی ابن عمران دومرددرزندان بودندکه یکی چاق ودیگری لاغربود.
 حضرت موسی (ع) گفت:چراتوچاق هستی؟گفت:چون به خداامیدوحسن ظن دارم.

 ازدیگری پرسید:چرالاغرهستی؟گفت:به خاطر ترسی که ازخدا دارم.

موسی (ع)دستهایش رابه سوی آسمان بلند کرد وگفت:خدایا!کدام یک ازاین دونزد تو محبوب ترند؟

 نداآمد:آن که به رحمت من حسن ظن دارد.     بحارالانوار،ج70،ص395

  وروایت شده است که حضرت داود (ع) فرموده است:

«یارَبِّ ماآمَنَ بِکَ مَن عَرَفَکَ فَلَم یُحسِنِ الظَنَّ بِِکَ»

پروردگارا!به توایمان نیاورده است کسی که توراشناخته وبه توحسن ظن ندارد. 

 


برآورده شدن دعا

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/10/20 12:0 صبح

عابدی از بنی اسرائیل سه سال پیوسته دعا می‎کرد تا خداوند به او پسری عنایت کند، ولی دعایش مستجاب نمی‎شد، روزی در ضمن مناجات عرض کرد:
«یا رب اَبَعیدُ انا منک تَسْمَعنی اَمْ قَریب فلا تجیبنی»
خدایا! آیا من از تو دورم که سخنم را نمی‎شنوی یا تو نزدیکی ولی جوابم را نمی‎دهی.
در خواب به او گفتند: مدّت سه سال است خدای را با زبانی که به فحش و ناسزا عادت کرده و قلبی آلوده به ستم و نیّت دروغی می‎خوانی، اگر می‎خواهی دعایت مستجاب شود فحش و ناسزا را رها کن و از خدا بترس، قلبت را از آلودگی پاک کن و نیّت خود را نیز نیکو گردان.
ای عمر به بد تباه کردی وی نامه خود سیاه کردی
بیدار نمی‎شوی ز غفلت هشیار نمی‎شوی ز سکرت
گوئی ز خدا خبر نداری وز روز جزا خبر نداری
بس عاصی و دل سیاه گشتی غرق بحر گناه گشتی
یک لحظه بفکر خویشتن آی چشمی ز درون جانت بگشای
بنگر نیکو که در چه کاری افتاده، پیاده یا سواری

توبه پذیر مهربان

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/10/17 12:0 صبح

حضرت موسی در کوه طور در مناجات خود عرض کرد: یا اله العالمین (ای خدای جهانیان) جواب آمد لبیک (یعنی ندای تو را پذیرفتم) سپس عرض ‍ کرد: یا اله المطیعین (ای خدا اطاعت کنندگان) جواب شنید لبیک، سپس ‍ عرض کرد: یا اله العاصین (ای خدای گنهکاران)، این دفعه سه بار شنید لبیک،لبیک؛ لبیک . موسی عرض کرد: حکمتش چیست که این دفعه سه بار شنیدم که فرمودی لبیک، به او خطاب شد: عارفان به معرفت خود، و نیکوکاران به کار نیک خود، و مطیعان به اطاعت خود، اعتماد دارند، ولی گنهکاران، جز به فضل من، پناهی ندارند، اگر از درگاه من ناامید گردند، به درگاه چه کسی پناه ببرند.
داستانها و پندها, ج1/ مصطفی زمانی وجدانی


راه های نابودی شیطان

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/10/15 12:0 صبح

روزی پیامبر اکرم (ص) از راهی عبور می کردند،

 در اثنای راه شیطان را دیدند که خیلی ضعیف و لاغر شده است.

از او پرسیدند: چرا به این روز افتاده ای؟!

گفت: از دست امت تو رنج می برم و در زحمت بسیار هستم...

پیامبر(ص) فرمودند: مگر امت من با تو چه کرده اند؟

گفت: امت شما 6 خصلت دارند که من طاقت دیدن و عمل این

خصائص را ندارم.

اول: این که هر وقت به هم می رسند سلام می کنند.

دوم: با هم مصافحه می کنند.

سوم: استغفار از گناهان می کنند.

چهارم: هر کاری می خواهند انجام دهند می گویند: انشاءالله.

پنجم: تا نام شما را می شنوند صــــــــلوات می فرستند.

ششم: ابتدای هر کاری «بسم الله الرحمن الرحیم» می گویند.

کامیاب باشید


عذاب افراد نا صالح

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/10/12 12:0 صبح

با عرض سلام

خداوند به حضرت شعیب وحی کرد که من از قوم تو چهار هزار نفر ازافراد ناصالح  و شصت هزار نفر از صالح آن را عذاب خواهم داد .

شعیب عرض کرد : خداوندا ! ناصالح ها را عذاب می دهی مانعی ندارد ؛ زیرا مستحق کیفرند ؛ ولی خوبان را چرا عذاب می کنی ؟؟

وحی آمد : چون آنها از اهل معصیت  تملق می گویند و از اعمال آنها اظهار خشم نمی کنند

(کلیات حدیث قدسی ، ص 61)


شناخت نامه خدا

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/10/9 12:0 صبح

                                         شناختنامه خدا

                                                         الله

بنام خدا

سلام

* بهترین دوست، خداست، او آن قدر خوب است که اگر یک گل به او تقدیم کنید دسته گلی تقدیمتان می کند و خوب تر از آن است که اگر دسته گلی به آب دادیم، دسته گل هایش را پس بگیرد.

* اگر پیام خدا رو خوب دریافت نکردید، به «فرستنده ها» دست نزنید، «گیرنده ها» را تنظیم کنید.

خدا بی گناه است در پروند? نگاهتان تجدید نظر کنید.

* خداوند، گوش ها و چشم ها را در سر قرار داده است تا تنها سخنان و صحنه های بالا و والا را جست و جو کنیم.

* خود را ارزان نفروشیم، در فروشگاه بزرگ هستی روی قلب انسان نوشته اند: قیمت=خدا!

* این همه خود را تحقیر نکنید، خداوند پس از ساختن شما به خود تبریک گفت.

* وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است.

* یادمان باشد که خدا هیچ وقت ما را از یاد نبرده است.

* کسی که با خدا حرف نمی زند، صحبت کردن نمی داند.

* آنکه خدا را باور نکرده است، خود را انکار کرده است.

* کسی که با خدا قهر است، هرگز با خودش آشتی نمی کند.

* خدا بی گناه است در پروند? نگاهتان تجدید نظر کنید.

* آنکه  خدا را زندگیش سانسور کند همیشه دچار خود سانسوری خواهد بود.

* خدا از آنکه روزهایش بیهوده میگذرد، نمی گذرد.

* بیهوده گفته اند تنها «صداست» که می ماند، تنها «خداست» که می ماند.

* روزی که خدا همه چیز را قسمت کرد، خود را به خوبان بخشید.

* برای اثبات کوری کافیست که انسان چشم های نگران خدا نبیند.

* شکسته های دلت را به بازار خدا ببر، خدا، خود بهای شکسته دلان است

* به چشم های خود دروغ نگوییم، خدا دیدنی است.

* چشم هایی که خدا را نبینند، دو گودال مخوفند که بر صورت انسان دهن باز کرده اند.

* امروز از دیروز به مرگ نزدیک تریم به خدا چطور؟

*اگر از خدا بپرسید کیستی؟ در جواب «ما» را معرفی خواهد کرد! ما بهترین معرف خداییم، آیا اگر از ما بپرسند کیستی؟ خدا را معفی خواهیم کرد؟

* وقتی خدا هست هیچ دلیلی برای ناامیدی نیست.

* آسمان، چشم آبی خداست، نگران همیش? من و تو.

* خداوند سند آسمان را به نام کسانی که در زمین خانه ندارند امضا کرده است.


از سلمان فارسی یاد بگیریم

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/10/5 12:0 صبح

امام صادق (علیه السلام )فرمود :

روزی  اختلافی   بین سلمان فارسی و شخصی بوجودآمد  . آن مرد به سلمان گفت : تو کیستی ؟ سلمان پاسخ داد :  ابتدای افرینش من و تو از نطفه نجسی بوده و سرانجام هم مرداری گندیده خواهد بود . هرگاه روز رستاخیز شود و ترازوی عدل بنهند ، هر کس نیکش سنگین بود ، او شرافتمند است و هر کس اعمال نیکش اندک بود پست و بی ارزش .( اخلاق اسلامی شهید دستغیب نشر محراب  ص 44)

  


وقت پرواز است پرواز

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/10/4 4:12 عصر

من آسمانی بودم آسمانی ......وقت پرواز است ، پرواز

 

 

 

            holy-spirit-6.jpg                   

 

 

 

 

 من آسمانی بودم آسمانی

 حادثه ای مرا به زمین کشاند

دلتنگ پرواز شدم ، پرواز                             

از خدا خواستم که مرا پرواز بیاموزد

به من دو بال داد ،دوبال

یکی را عقل نامید و دیگری را دل

مرا پرواز داد ،پرواز

به هرکجا پر کشیدم خسته و تنها

با اندیشه ودل

از او پرسیدم به کجا باید شد

گفت بسوی من ، وکجا بهتر از من

بال زنان و شادان پرسیدم

مگر میشود ،آخر چگونه

گفت رسولی می فرستمت

نامه ای میدهمت

رسولم را گرامی دار

راه نشانت میدهد

طریق پرواز بسوی ما در نامه است

نامه را عمل کن که مشتاق توایم ،مشتاق

حال ای پرندگان بیاید  تا پرواز کنیم پرواز

وقت پرواز است پرواز

 

ImagehostingbyTinyPicImagehostingbyTinyPicImagehostingbyTinyPic

 

                                                                    

 

 

مژده  به پرندگانی که می خواهند از روزمره گی به تعالی برسند و ما تورا ای سبکبال دعوت به پرواز میکنیم بیا تا باهم پروازی زیبا به سوی روشنایی ها داشته باشیم بسوی نور بیا تا باهم از این ظلمتکده نفس از تاریکیهای خودخواهی و رخوت بسوی نور پرواز کنیم  و با عمل به نامه محبوب به قران کریم ره هدایت ورستگاری بپیماییم

 

                                                               161_2107.jpg 

     

                                  13.gif


همراهی موسی (ع)

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/9/24 10:43 صبح

در روایات آمده که شخصی از بنی اسرائیل بیشتر وقتهای همراه حضرت موسی علیه السلام بود و احکام فقه و مسائل تورات را از ایشان فرا می گرفت و به دیگران می رساند و تبلیغ می کرد.
مدتی گذشت و حضرت موسی او را ندید. روزی جبرئیل نزد موسی بود که ناگاه میمونی (صورت برزخی آن همراه موسی علیه السلام) از پیش ایشان گذشت.
جبرئیل گفت: آیا او را شناختی؟ فرمود: نه، جبرئیل گفت: این همان شخص ‍ است که احکام تورات را از تو یاد می گرفت؛ این صورت ملکوتی و باطنی اوست در عالم آخرت.
حضرت موسی تعجب کرد و پرسید: چرا به این شکل در آمده؟ جبرئیل گفت: چون که هدف و نیت او از تعلیم و تعلم احکام تورات این بود که مردم او را به عنوان فقیه و دانشمند به حساب آورند، نیت خدا نبود و اخلاص ‍ نداشت، به همین دلیل شکل او در عالم آخرت مانند میمون خواهد بود.
یکصد موضوع 500 داستان / سید علی اکبر صداقت

امتحان خدا

ارسال  شده توسط  قرآن و عترت در 86/9/18 12:0 صبح

بنام خدا

سلام

چنانچه هسته باید نخست در دل خاک بشکافد تا راز دلش در آفتاب عریان شود. شما نیز باید رنج «شکافتن» را تجربه کنید تا به «شکفتن» در رسید.
«جبران خلیل جبران»

آهنگری بود که با وجود رنج های متعدد و بیماری اش عمیقاً به خدا عشق می ورزید. روزی یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت از او پرسید: «تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند دوست داشته باشی؟»
آهنگر سر به زیر آورد و گفت:«وقتی که می خواهم وسیله ای آهنی بسازم یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم. سپس آن را روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواهم درآید. اگر به صورت دلخواهم درآمد می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود اگر نه آن را کنار می گذارم. همین موضوع باعث شده است که همیشه به درگاه خداوند دعا کنم که خدایا! مرا در کوره های رنج قرار ده اما کنار نگذار!»

التماس دعا

یا حق


<      1   2   3      >